شما به یک زندگی دعوت شده اید

اخبار و اطلاعیه‌ها

آرزو در اسلام

خداوند به مدد ابزارهای وجودی که در اختیار انسان قرارداده، از انسان با «تعالوا» دعوت می‌کند. چنان‌چه انسان از قوّه وهم و خیال گذر کند و رتبه وجودی خویش را به عقل، مزیّن و متعالی نماید، با تکیه بر امید مطلوب که از آن به رحمت الهی تعبیرشده است، پویا و متوکّل، راه تعالی را در پیش می‌گیرد و به دعوت خداوند لبّیک می‌گوید. گرچه آرزو و امید، ودیعه‌های الهی در ضمیر انسان‌هاست، امّا آرزوهای واهی که بدون پشتوانه عقل و عمل، انسان را به خود مشغول می‌کنند، نتیجه‌ای جز حسرت و خسران ابدی در پی نخواهند داشت. در این مقاله، پس از بررسی معنای لغوی آرزو و امید، به ذکر آیات و احادیثی که انواع آرزو را بیان فرموده، نیز افرادی که آرزوی آنها در قرآن آمده، پرداخته شده است. ضمن پرداختن به آثار و نتایج آرزوهای مذموم و بیان آرزوهای برتر، انواع متعلّقِ آرزو و آیات مربوط به هر یک ذکر شده است. در این تحقیق، ابزار مورد استفاده نشریّات، کُتُب و اینترنت می‌باشد.

مقدّمه

آرزو رسیدن به چیزی است که فرد آن را ندارد و داشتن آن را مایه رشد خود می‌داند و مصمّم در به دست آوردن آن است. اگر آرزو با تلاش و پشتکار همراه نباشد، انسان را از واقعیّت دور می‌کند و به توهّم می‌کشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود می‌کند و فقط وعده‌ای دروغین برای به تأخیر انداختن می‌گردد. پیامبر اکرم(ص) از این امر به عنوان «تسویف» یاد فرموده‌اند: «یَا أَبَاذَر إِیَّاکَ وَ التَّسوِیفَ بِأَمَلَکِ فَإِنَّکَ بِیَومِکَ وَ لَستَ بِمَا بَعدِه فَإِن یَکُن غَدُ لَکَ فَکُن فِی الغَدِ کَمَا کُنتَ فِی الیَومِ، وَ إِن لَم یَکُن غَدٌ لَکَ لَم تَندِم عَلَی مَا فَرَّطتَ فِی الیَومِ. یَا أَبَاذَر کَم مِن مُستَقبِلِ یَوماً لاَ یَستَکمِلهُ وَ مُنتَظِرِ غَداً لاَ یَبلُغهُ:پیامبر (ص) فرمود: ای ابوذر! بپرهیز از امروز و فردا کردن و تأخیر در انجام آرزوهایت. تو مسئول امروز خود هستی. اگر فردا هم زنده ماندی، همان گونه باش که دیروز بودی و اگر فردا زنده نبودی، پشیمان نیستی که چرا امروز کوتاهی کردی. ای ابوذر! چه بسیار افرادی که صبح زنده بودند، امّا آن روز را کامل نکردند و چه بسیار افرادی که منتظر فردا بودند، امّا هیچ وقت آن را درک نکردند. ای ابوذر! به نحوی عمل کن که اگر فردایی درکار نبود، پشیمان نشوی و نگویی ‌ای کاش فلان عبادت را دیروز انجام می‌دادم. فلان کار خیر را انجام می‌دادم. ای کاش، فلانی را اذیّت نمی‌کردم.حضرت در اینجا آرزو را به عنوان مثال ذکر می‌کنند و در حقیقت، به انسان‌ها می‌فرمایند در زندگی تأمل کنید» (مطهّری، ۱۳۷۸، ج ۱: ۵۶). از جمله موضوع‌های گریبانگیر انسان، موضوع آرزومندی و آرزواندیشی است که درحوزه روانشناسی، اجتماعی و دینی قابل بررسی است. در مباحث ارائه شده، در چند بخش بدین رویکرد پرداخته می‌شود:

ـ منظور از آرزو چیست؟

ـ دیدگاه قرآن و سنّت درباره آرزو و آرزومندی چیست؟

ـ تفاوت آرزواندیشی با آرزومندی چیست؟

۱ـ معنای آرزو در لغت و اصطلاح

دهخدا در معنای آرزو می‌نویسد: «شهوت، اشتهاء، قوّت جذب ملایم، هوی، هوا…» (دهخدا، ۱۳۶۴، ج ۲: ۷۱) و ذیل معنای امید چنین می‌گوید: «آرزو، رجاء، امل، آرمان» (همان، ج ۸: ۲۲۲). میان امید و آرزو این شباهت وجود دارد که در هر دو چشمداشت به چیزی است، امّا تفاوت‌های بین آن دو از این قرار است:

ـ آرزو به گذشته و آینده تعلّق می‌گیرد، امّا امید فقط در مورد آینده معنا پیدا می‌کند.

ـ آرزو هم در امور ممکن و هم غیرممکن به‌کار می‌رود، امّا امید فقط در مورد امور ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ـ شدّت خواهش در آرزو بیش از امید است. از این رو، آرزو با «شهوت» و «اشتهاء» مترادف دانسته شده‌ است.

ـ در زبان عربی مترادف آرزو کلمات «أَمنیَّه»، «أَمل» و مشتقّات آنها است (ر.ک؛ قرشی،۱۳۷۱، ج ۱: ۱۱۳)، امّا مترادف امید، «رجاء» می‌باشد (ر.ک؛ همان، ج۲: ۶۳).

آرزو در اصطلاح عبارت است از خواهش یا چشمداشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است (ر.ک؛ مصطفوی، ۱۳۸۵، ج۱: ۱۶۲). همین معنای آرزو در تحقیق حاضر مدّ نظر است.

آرزو در قرآن و روایات با واژه‌هایی چون «أمانی، أمل، تمنّی، لیت، ودّوا لو و … » ذکر شده‌است:

ـ ﴿وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لاَ یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلاَّ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ﴾(البقره/۷۸).

ـ ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلاً﴾(الکهف/۴۶).

ـ ﴿أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى﴾(النّجم/۲۴).

ـ﴿حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ﴾(الزّخرف/۳۸).

ـ ﴿إِن یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدَاء وَیَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُم بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ﴾(الممتحنه/۲).

در اسلام، امید و آرزو جایگاه رفیعی دارد تا جایی که در روایات معصومین از امید به عنوان رحمت الهی یاد شده است. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «الأَمَلُ رَحمَهٌ لِأُمَّتِی وَ لَولاَ الأَمَلُ مَا رَضِعَت وَالِدَهٌ وَلَدَهَا وَ لاَ غَرسٌ غَارِسِ شَجَرَهَا» (ری شهری، ۷۹، ۱: ۱۸۴)؛ امید و آرزو، رحمت برای امّت من است و اگر امید و آرزو نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی‌داد و هیچ باغبانی نهالی نمی‌کاشت.

۳ـ اقسام آرزو

به طور کلّی آرزو را می‌توان از جنبه‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد:

۳ـ۱) ازحیث ارزشی (حَسَن و قبیح)

میزان ارزش هر موضوع با اهدافی که برای آن منظور شده، تعیین می‌شود. اهداف متعالی، محصول موضوع‌های ارزشی و اهداف بی‌مایه نتیجه موضوع‌های ضدّ ارزشی و یابی‌ارزش است. نوع آرزوهای بشری نیز از این قاعده مستثنی نیست و می‌تواند مطلوب و مفید یا مذموم و بی‌فایده باشد.

۱ـ۱ـ۳)آرزوی مفید از دیدگاه قرآن و احادیث

آرزو ازحیث ارزشی به آرزوی صادق و کاذب یا حَسَن و قبیح قابل تقسیم است. اگر آرزوها متوجّه ارزش‌های والای انسانی باشد، یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان‌ها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وادارد، نشانه کمال انسان است. آرزوها و خواسته‌های قرآنی اغلب به شکل دعا از زبان مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان شده است. در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده، می‌توان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان را جست که البتّه این آیات به واقع می‌تواند گامی در جهت اصلاح خواسته‌ها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمان‌های برتر در زندگی باشد. قرآن از قول حضرت ابراهیم چنین می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُّسْلِمَهً لَّکَ…﴾(البقره/ ۱۲۸)؛ «ای پروردگار ما! ما را تسلیم خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور». البتّه فقط ویژه انبیا هم نیست؛ چنان‌که آیه ۱۹۳ آل‌عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگی‌های اولی‌الالباب شمرده است: ﴿…وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ﴾ (آل‌عمران/۱۹۳). آیه ۱۰ حشر نیز به مؤمنان می‌آموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعه‌ای بر اساس رأفت و رحمت میان برادران ایمانی و خالی از هر گونه کینه و دشمنی قرار دهند: ﴿… رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ﴾ (الحشر/۱۰). از دیگر آرزوهای ممدوح که قرآن به آن اشاره دارد، «نیکی‌های ماندگار» است. قرآن مال و پسران را زیور زندگی دنیا می‌داند که شایستگی آن را ندارند تا متعلّق آرزوی آدمی قرار گیرند و می‌فرماید: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلاً﴾(الکهف/۴۶). در اسلام همّت انسان نیز به اندازه آرزوهای مثبت اوست. هر قدر دامنه آنها گسترده‌تر باشد، همّت او والاتر است. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که خداوند به مقدار آرزوها به افراد با ایمان اجر و پاداش می‌دهد (ر.ک؛ مکارم شیرازی، ۸۷، ۲: ۸۹). امام علی (ع) درباره بهترین آرزو چنین می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ أنتَ أهلُ الوَصفِ الجَمیلِ وَالتِّعدادِ الکَثیرِ إِن تُؤَمَّل فَخَیرُ مَأمُولٍ وَ إِن تُرجَ فَخَیرُ مَرجُوٍّ: خدایا! تو سزاوار ستایش زیبا و شمارش نعمت‌های بی‌پایانی. اگر مورد آرزو قرار گیری، بهترین آرزوشده‌ای و اگر به تو امید بسته شود، بهترین کسی هستی که به او امید بسته می‌شود» (نهج‌البلاغه/ خ۹۱).

امید بستن به آنچه که در نزد خدای متعال است، از بزرگترین توفیق‌های انسانی و بهترین آرزوهاست؛ زیرا فقط آنچه نزد اوست، باقی و غیر او فانی است. گرچه مال و فرزند زینت زندگی دنیاست، امّا اعمال صالح همچون نماز، روزه، ذکر، صدقات و غیره که زینت سفر آخرت و تا ابد ماندگارند، نیکوترین آرزوهاست. آنچه ابدی و جاودان است، نزد خداست. انسان می‌خواهد یاد و نامش همواره جاودان بماند. پس باید به سوی خدای هستی‌بخش صعود نماید و از هر چه غیر اوست، ببرّد؛ زیرا غیر او نابودشدنی و محکوم به نیستی است. امید به رحمت الهی و حرکت برای رسیدن به او ارزشی بس والا دارد، چنان‌که از فرمایش امام حسن عسکری (ع) به دست می‌آید که می‌فرمایند: «إِذَا تَوَجَّهَ المُؤمِنُ إِلَی مَصلاَهِ لِیُصَلِّی قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلاَئِکَهِ یَا مَلاَئِکَتِی أَلاَ تَرَونَ إِلَی عَبدِی هَذَا قَد انقَطَعَ عَن جَمِیعِ الخَلاَئِقِ إِلَیَّ وَ أَمَلَ رَحمَتِی وَ جُودِی وَ رَأَفَتِی: زمانی که نمازگزار برای نماز به سوی مکان نمازش توجّه کند، خداوند بلندمرتبه به ملائکه خود می‌فرماید: ای فرشتگان من! آیا نمی‌بینید بنده‌ام را که به تحقیق از همه خلایق به سوی من بریده و به رحمت، بخشش و مهربانی من امیدوار است؟!» (طبرسی، ۱۳۸۳، ج ۳: ۷۷).

از سوی دیگر، در بسیاری از سخنان بزرگان آمده که بزرگترین آرزوی شیعیان باید وصال یار و دیدار دوست باشد و آن جز امید رسیدن به زمان موعود و ظهور او نمی‌باشد. شهید مطهّری(ره) در این باره می‌گوید: «امید و آرزوی تحقّق این نوید کلّی جهانی ـ انسانی، در زبان روایات اسلامی «انتظار فرج» خوانده شده است (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۳: ۶).

۲ـ۱ـ۳) آرزوهای مذموم از دیدگاه قرآن و حدیث

۱ـ۲ـ۱ـ۳) آرزوهای نامعقول

قرآن کریم با ذکر نمونه‌هایی ازآرزوی‌های نامعقول آنها را مورد انتقاد قرار می‌دهد:

* آرزوی رهایی از عملی که در گرو آن است:

ـ ﴿…وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا...: و آرزو مى‏کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد﴾ (آل‌عمران/۳۰).

ـ ﴿حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ: تا زمانى که (در قیامت) نزد ما حاضر شود، مى‏گوید: اى کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، چه بدهمنشینى بودى!﴾(الزّخرف/۳۸).

ـ ﴿یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا: ای کاش خاک بودم﴾ (النّبأ/۴۰).

ـ ﴿یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ…: اى کاش هرگز نامه اعمال مرا به من نمى‏دادند﴾ (الحاقّه/۲۶).

* تمایل به برتری بر دیگران:

﴿تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا…: (آرى،) این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى‏جویى در زمین و فساد را ندارند…﴾ (القصص/۸۳).

می‌توان گفت ازگویاترین سخنان قرآن در این زمینه آیاتی است که پیرامون انسان خیال‌زده سخن می‌گوید و او را به‌خاطر رها کردن عقل و حرکت بر محور تخیّل و خیال نکوهش می‌فرماید؛ زیرا هیچ یک از عقیده و سخنان چنین کسی بر اساس برهان و عقل نیست. از این رو، آنچه در بیداری می‌بیند و واقعیّت می‌پندارد، از شمار خوابهای آشفته و پریشانی است که در ادبیّات قرآن به اضغاث احلام تعبیر می‌شود (ر.ک؛ جوادی آملی، ۱۳۸۹: ۳۴۸). امام علی (ع) می‌فرماید: «رَغبَتُکَ فِی المُستَحیلِ جَهلٌ: داشتن آرزوی محال، نشان نادانی است» (آمدی،۱۳۸۴: ح ۱۳۶۴). از آنجا کهوهم و خیال جزو ابزارهای عقل هستند و از تنزّلات و تجلّیات آن به‌شمار می‌روند و عقل مباحث کلّی را درک می‌کند، درحالی که درک جزئیّات به عهده وهم و خیال است. لذا در عوالم عقل، پشیمانی نیست و عقل، منزّه از خطاهای وهم و خیال است. از اینجاست که خداوند در بسیاری از آیات قرآن، انسان‌ها را به تعقّل فرامی‌خواند و به سوی حیات طیّبه در سایه عقل و دین دعوت می‌فرماید (برای نمونه، النّحل/۹۷).

آنان که در دام آرزوهای کاذب افتاده‌اند، در مسیرحرکت به سوی مدارج والای انسانی توقّف یا سیر قهقرایی داشته‌اند و به گفته قرآن تمام همّ خود را به لهو و لعب و تفاخر و تکاثر معطوف کرده‌اند: ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ…: بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل‌پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است﴾(الحدید /۲۰).

در آیه سوم سوره مبارکه حجر آمده است: ﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى به‌زودى خواهند فهمید!﴾ (الحجر/۳)؛

بخش اوّل از مقوله عمل «یأکلوا و یتمتّعوا» و بخش دوم از مقوله اعتقاد «یلههم الأمل» است. در قسمت نخست خداوند خوردن و بهره‌وری افراطی را تقبیح می‌فرماید، امّا کافران تمام همّ خود را دنیا و بهره‌های مادّی از آن می‌دانند. اینان چون حیواناتی هستندکه جز اصطبل و علف و لذّت مادّی چیزی نمی‌فهمند و هر حرکتی که دارند، برای همین چیزهاست (ر.ک؛ مکارم شیرازی، ۵۷،۸۶). خداوند اهتمام به خوردن در میان کافران را به خوردن انعام تشبیه فرموده است: ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ﴾(محمّد/ ۱۲)، چراکه با نگاهی به رفتارحیوانات بارزترین ویژگی آنان خوردن است. گویی در دنیا وظیفه‌ای جز آن ندارند، امّا انسان ندا شده است به ندای ﴿تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَهٍ…﴾ (آل‌عمران/۶۴)؛ یعنی انسان اشرف از آن است که در جایگاه حیوان دچار رکود گردد. در جای دیگر می‌فرماید: ﴿وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ…﴾ (النّساء/۲۹). اینها همه هشدارهای خداوند به بندگان است که برای هلاک یا حیات آنان بیّنه وجود داشته باشد: ﴿لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ﴾ (الأنفال/ ۴۲)، تا آنها که گمراه می‌شوند، از روی اتمام حجّت باشد و آنان که هدایت می‌یابند، از روی دلیل روشن باشد. بخش عملی آیه چه ارتباطی با بخش اعتقادی آن دارد؟! خداوند در احوال این انسان‌ها می‌فرماید: ﴿یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا…: روزى که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى‏بیند و آرزو مى‏کند میان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد﴾ (آل‌عمران /۳۰).

آرزو و میل به دور بودن اعمال گواهی بر نهایت نزدیکی آنان با اعمال‌ ایشان است. این شبهه که عمل در دنیا نابود می‌شود و احضار آن ممکن نیست و ناگزیر پاداش عمل یا نامه عمل دیده می‌شود، ناتمام است؛ زیرا روح عمل یعنی اهداف و نیّت‌ها در روح آدمی محفوظ است و هرگز نابود نمی‌شود. آنچه نابود می‌شود، بدنه عمل است که نقشی ندارد. «أمد بعید» فاصله دور زمانی است و آرزوی وجود «امد بعید» میان شخص و کار بد او ظهور «تسویف» یعنی کار امروز را به فردا انداختن است که در دنیا به آن مبتلا بودند (ر.ک؛ جوادی آملی،۱۳۹۱، ج۱۳: ۶۹۲). نگاه امیدوارانه با تلاش و فعّالیّت توأم است، در حالی که واگذار کردن کارها به آینده، رخوت و سُستی به دنبال دارد و گاهی افراد فقط در اوهام خود هستند. به نظر روانشناسان، این نوعی بیماری یا مقدّمه بیماری روانی است، چنان‌که می‌گویند: «اگر قرار باشد که به زمان حاضر توجّه نشود و از فرصت‌هایی که برای شخص فراهم می‌شود، استفاده نگردد، می‌فهمیم که شخص می‌خواهد از زندگی حقیقی و زمان خودش فرار کند. روانشناس به خوبی می‌داند که این مطالب با حقیقت متّفق نیست و جز است

دلال غیرمنطقی چیز دیگری نیست. این نوع تفکّر راجع به آینده، مضر می‌باشد» (موسوی لاری، ۱۳۷۶، ج ۱:۱۸۶). مولوی می‌گوید:

«هین مگو فردا که فرداها گذشت

تـا بـه کلّـی نگـذرد ایّام کشـت»
(مولوی، ۱۳۸۵، دفتر دوم: ب۱۳۹۴).

امام علی، علیه‌السّلام، آرزوهای کاذب را به سراب و آب‌نمایی تشبیه فرموده که تشنه‌کامان را به دنبال خود می‌کشاند، ولی هر لحظه آنها را تشنه‌تر می‌کند (تمیمی آمدی، ۱۳۸۴، ج ۵: ۴۳۸). در جای دیگر می‌فرماید: «کَذَبَ مَنِ ادَّعَی الإِیمَانَ وَ هُوَ مَشغُوفٌ مِنَ الدُّنیَا بِخُدَعِ الأَمانِیِّ وَ زُورِ المَلاَهی: دروغ می‌گویدآن که ادّعای ایمان کند، امّا دل‌بسته آرزوهای فریبنده و سرگرمی‌های دروغین دنیاست» (همان، ج۱: ۱۱۱).

۲ـ۲ـ۱ـ۳) آرزوهای نامتعادل

اگر امید و آرزو از حدّ اعتدال خارج شود و رنگ افراط به خود بگیرد، مفاسد جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. قرآن کریم نمونه‌ای از این آفات را در قالب داستان قارون چنین متذکّر می‌شود: ﴿یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ…﴾(القصص/۷۹). بارها خداوند با جملات﴿لاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ﴾(التّوبه/ ۵۵ و ۸۵) و ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾(الحجر/ ۸۸ و طه/ ۱۳۱)، مؤمنان را از نگاه‌ آرزومندانه به سرمایه‌داران و مردم مرفّه بازداشته است. امام علی (ع) می‌فرماید: «مَا لَکُم تُؤَمِّلُونَ مَا لاَ تُدرِکُونَهُ وَ تَجمَعُونَ مَا لاَ تَأکُلُونَهُ وَ تَبنُونَ مَا لاَ تَسکِنُونَهُ؟ شما را چه شده است که چیزی را آرزو می‌کنید که به آن نمی‌رسید و چیزی را گِرد می‌آورید که نمی‌خورید؟ و چیزی را بنا می‌کنید که در آن سکونت نمی‌کنید؟» (آمدی، ۱۳۸۴، ج ۱: ۱۰۳).

گرچه آرزو مایه حیات و حرکت است، امّا اگر از حدّ متعارف بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است. در حدیث معروف امیرالمؤمنین (ع)آمده است: «إنَّما أَخَافُ عَلَیکُم اثنَانَ: اِتِّباعَ الهَوَی وَ طُولَ الأَمَلِ. أمَّا اتِّبَاعُ الهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَهَ» (نهج‌البلاغه/ خ۴۲)؛ یعنی من بر شما از دو چیز می‌ترسم: پیروی از هوس و آرزویِ دراز؛ زیرا پیرویِ هوس، از حق باز می‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می‌برد.

پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرماید: «مَثَلُ الإِنسَانِ وَ الأَمَلِ وَالأَجَلِ فَمَثَلُ الأَجَلِ إِلَی جَانِبِهِ وَ الأَمَلُ أَمَامَهُ فَبَینَمَا هُوَ یَطلُبُ الأَمَلَ أَمَامَهُ أَتَاهُ الأَجَلُ فَاختَلَجَهُ: حکایت انسان، آرزو و اجل چنان است که اجل در کنار اوست و آرزو پیشاپیش او، در حالی که آرزو را پیش روی خود دنبال می‌کند ناگاه اجل فرامی‌رسد و او را درمی‌رباید» (ر.ک؛ المتّقی الهندی، ج۳: ۴۹۴؛ ح ۷۵۷۴). به راستی چه افراد شایسته و بااستعداد و لایق که بر اثر گرفتاری در دام آرزوی دراز به موجودات ضعیف و مسخ‌شده‌ای مبدّل گشتند که نه تنها به درد جامعه خود نخوردند، بلکه منافع شخصی خود را نیز پایمال کردند و از هر گونه تکامل بازماندند، چنان‌که در دعای کمیل می‌خوانیم: «وَحَبَسَنِی عَن نَفعِی بُعدُ أَمَلِی: آرزوهای دراز مرا از منافع واقعی‌اَم محروم ساخت» (حیدری نراقی، ۱۳۸۷: ۶۰۸).

در سوره مبارکه فرقان آرزوی کافران با کلمه «لَیتَنِی» بیان شده است. آیات ۲۱ تا ۳۱ این سوره وصف حسرتی است که در مواجهه با حقیقت اعمال خویش دچار آن می‌شوند و دو دست خویش به دندان می‌گیرند. به همین دلیل، در چنین مواقعی آرزو می‌کند: ای کاش فلان کار که در اثر فوت او به چنین روزی دچار شدم، از من فوت نمی‌شد. از تعبیرات لطیف قرآن، یکی تعبیر﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً﴾ (الفرقان/۲۷) و دیگری تعبیر ﴿یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلاً﴾(همان/۲۸) است. در این تعبیرها در ندا و استغاثه، تدرّجی لطیف به کار رفته است. در آیه اوّل منادی حذف شده است و اشاره به این دارد که او نجات‌دهنده‌ای می‌خواهد که او را نجات دهد و آوردن کلمه «وَیل» می‌فهماند که برای او روشن شده که دیگر کسی نیست که او را از عذاب نجات دهد و جز هلاکت و فنا دادرسی ندارد (ر.ک؛ طباطبائی، ۷۶،۱۵/۲۸۱).

در نشئه آخرت که ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ…﴾ (الفرقان/۲۶) است. ملک‌ها و مُلک‌های اعتباری رخت برمی‌بندد و تنها مِلک و مُلک حقیقی ظهور می‌کند و انسان هر تلاشی که در جهت غیرترّقی و رشد درونی خویش کرده است، سرابی بیش نبوده است و ثمره واقعی اعمال آنان جز حسرت نیست، چراکه بر اساس ﴿وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ…﴾ (الأعراف/۸) اعمال باطل و حبط شده دارای وزن و ارزشی نمی‌باشند، لذا آن میزانی که در قیامت اعمال با آن سنجیده می‌شود، همانا حق است. به این معنا که هر قدر عمل مشتمل بر حق باشد، به همان اندازه اعتبار و وزن دارد و چون اعمال نیک مشتمل بر حق است، از این رو، دارای ثقل و سنگینی می‌باشند و بر عکس، عمل بد و سیّئه چون مشتمل بر هیچ حقّی نیست و باطل صرف می‌باشد. لذا دارای وزن و اعتبار نیست و وزن هر عمل به مقدار حقّی است که در آن وجود دارد (ر.ک؛ طباطبائی، ۱۳۷۶، ج ۸: ۱۱)، امّا امور دنیوی فانی و مصداق ﴿هَبَاءً مَّنثُورًا﴾ (الفرقان/۲۳) هستند.

۳ـ۲ـ۱ـ۳آرزو بدون عمل

از آنجا که انسان برای رسیدن به آرزوهایش در تکاپوست، گاهی چنان درگیر آرزوهاست که حتّی بدون عمل منتظر نتیجه می‌شود: ﴿…یُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ: دوست دارند به آنچه که انجام نداده‌اند، ستایش شوند﴾ (آل‌عمران/ ۱۸۸). امام علی، علیه‌السّلام، می‌فرماید: «لاَ تَکُن مِمَّن یَرجُوا الآخِرَهَ بِغَیرِ عَمَلٍ: از کسانی مباش که بدون عمل به آخرت امیدوار است» (نهج‌البلاغه/ ح ۱۴۲).

اگر انسان انتظار و امید چیزی را دارد، باید خود را برای استقبال از آن آماده کند. کسی که ادّعا می‌کند، انتظار چیزی دارد و اثری در عمل او نمایان نیست، در واقع، به ادّعای دروغینی دست زده است. شخصی از امام علی (ع) درخواست اندرز کرد و آن حضرت فرمود: «از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت امیدوار است و توبه را با آرزوهای دراز به تأخیر می‌اندازد. در دنیا چونان زاهدان سخن می‌گوید، امّا در رفتار همانند دنیاپرستان است. اگر نعمت‌ها به او برسد، سیر نمی‌شود و در محرومیّت، قناعت ندارد. از آنچه به او رسید، شکرگزار نیست و از آنچه مانده، زیاده‌طلب است. دیگران را پرهیز می‌دهد، امّا خود پروا ندارد. به فرمانبرداری امر می‌کند، امّا خود فرمان نمی‌برد. نیکوکاران را دوست دارد، امّا رفتارشان را ندارد. گناهکاران را دشمن دارد، امّا خود یکی از گناهکاران است و با گناهان فراوان، مرگ را دوست نمی‌دارد، امّا در آنچه که مرگ را ناخوشایند ساخت، پافشاری دارد. اگر بیمار شود، پشیمان می‌شود و اگر مصیبتی به او رسد، به زاری خدا را می‌خواند. اگر به گشایش دست یافت، مغرورانه از خدا روی برمی‌گرداند. نفس به نیروی گمان ناروا بر او چیرگی دارد و او با قدرت یقین، بر نفس چیره نمی‌گردد. برای دیگران که گناهی کمتر از او دارند، نگران و بیش از آنچه که عمل کرده است، امیدوار است. اگر بی‌نیاز گردد، مست و مغرور شود و اگر تهی دست گردد، مأیوس و سُست شود. چون کار کند، در آن کوتاهی ورزد و چون چیزی خواهد، زیاده‌روی نماید. هنگامی که در برابر شهوت قرار گیرد، گناه را برگزیده، توبه را به تأخیر اندازد. چون رنجی به او رسد، از راه ملّت اسلام دوری گزیند. عبرت‌آموزی را طرح می‌کند، امّا خود عبرت نمی‌گیرد. در پند دادن مبالغه می‌کند، امّا خود پندپذیر نمی‌باشد. سخن بسیار می‌گوید، امّا کردار خوب او اندک است. برای دنیای زودگذر تلاش و رقابت دارد، امّا برای آخرت جاویدان، آسان می‌گذرد. سود را زیان و زیان را سود می‌پندارد. از مرگ هراسناک است، امّا فرصت را از دست می‌دهد. گناه دیگران را بزرگ می‌شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک می‌پندارد. با طاعت خود ریاکارانه برخورد می‌کند. خوشگذرانی با سرمایه‌داران را بیشتر از یاد خدا با مستمندان دوست دارد. به نفع خود و بر زیان دیگران حُکم می‌کند، امّا هرگز به نفع دیگران بر زیان خود حُکم نخواهد کرد» (همان/ ح۱۵۰).

وقتی از امام صادق (ع) در رابطه با مردمی که آلوده به انواع گناهان هستند و در عین این آلودگی می‌گویند به رحمت و مغفرت و عفو خداوند امیدواریم، سؤال شد، حضرت فرمودند: «اینان مردمی هستند گرفتار آرزو، نه آراسته به امید. کسی که به چیزی امید دارد، برای به دست آوردنش اقدام لازم را انجام می‌دهد و آن که از چیزی می‌ترسد، از آن دوری می‌نماید»(کلینی، ۷۵،۳/ ۱۷۶).

اگر سالک مقدّمات رسیدن به رحمت خاص را فراهم نکرده باشد، در حقیقت سالک نیست و فقط تمنّی دارد؛ یعنی آرزوی رحمت را در دل می‌پروراند، نه امید رحمت را در سر؛ زیرا مقدّمات کار را فراهم نکرده است و در این صورت، او مانند کشاورزی است که بدون شیار کردن زمین و بذرافشانی در آن منتظر محصول تازه است. از این رو، در قرآن «تمنّی» محکوم شده است:  ﴿لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ…﴾ (النّساء/۱۲۳)» (جوادی آملی، ۱۳۷۸: ۳۰۲).

۲ـ۳) از حیث زمان

بر اساس زمان نیز می‌توان آرزوها را به دو دسته مختلف که یکی متعلّق به گذشته (حسرت) و دیگری متعلّق به آینده تقسیم کرد. گاهی انسان آرزو می‌کند که به اموری در گذشته دست می‌یافت و چون محقّق نشده است. در واقع، با نوعی حسرت از تباه شدن آن روبه‌رو است. در مقابل، ممکن است آرزوی دستیابی به اموری را داشته باشد که هنوز به وقوع نپیوسته و هیچ تضمینی برای وقوع آن درآینده نیز وجود ندارد. این نوع آرزوها نیز مورد تأیید قرآن و روایات نیست: ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً: و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!﴾ (الفرقان/ ۲۷)؛ ﴿یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی: مى‏گوید: اى کاش براى (این) زندگیم چیزى از پیش فرستاده بودم! (الفجر/۲۵).

۳ـ۳) ازحیث متعلّق

منظور از متعلّق چیزی است که انسان به عنوان خواسته و خواهش، آرزوی رسیدن به آن را دارد. آرزو را از منظر قرآن بر اساس متعلّق خود به اقسامی تقسیم می‌کنیم. برخی از این اقسام عبارتند از: آرزوی پیوستن به پارسایان (الزّمر/۵۷)، آرزوی برگشت به دنیا و انجام اعمال شایسته (الزّمر/۵۷ و الأعراف/۵۳)؛ آرزوی نعمت (النّساء/۳۲)، آرزوی ارتداد مسلمانان (البقره/۱۰۹)، آرزوی باطل (النّساء/۱۲۰)، آرزوی دنیوی (البقره/۲۰۲)، آرزوهای دور و دراز (النّساء/۱۱۹)، آرزوی خروج از عذاب جهنّم (غافر/۱۱)، آرزوی ظهور پیامبر اسلام (البقره/۸۹)، آرزوی عمر طولانی (البقره/۹۶)، آرزوی دنیا یا همان دنیاطلبی (القصص/۸۰)، آرزوی ثروت قارون (القصص/۷۹)، آرزوی فاصله میان فرد و اعمال زشتش (آل‌عمران/۳۰)، آرزوی قدرت و اراده (هود/۸۰) و آرزوی مرگ (البقره/۹۴).

۴ـ عوامل ایجاد آرزوهای مذموم

ـ جهل از مرگ؛ پیامبر خدا (ص) فرمود: «مَثَلُ الإِنسَانِ وَ الأَمَلِ وَ الأَجَلِ فَمَثَلُ الأَجَلِ إِلَی جَانِبِهِ وَ الأَمَلُ أَمَامَهُ فَبَینَمَا هُوَ یَطلُبُ الأَمَلَ أَمَامَهُ أَتَاهُ الأَجَلُ فَاختَلَجهُ: حکایت انسان، آرزو و اجل چنان است که اجل در کنار اوست و آرزو پیشاپیش او، در حالی که آرزو را پیش روی خود دنبال می‌کند. ناگاه اجل فرا می‌رسد و او را درمی‌رباید» (ر.ک؛ المتّقی الهندی، ۱۴۰۹ق.، ج۳: ۴۹۴). امام علی(ع) می‌فرماید:«لَو رَأَی العَبدُ الأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبغَضَ الأَمَلَ وَ غُرُورَهُ: اگر بنده به اَجَل و رسیدن آن بنگرد، آرزو و فریب آن را دشمن می‌دارد»(نهج‌البلاغه/ ۵۳۴).

ـ شیفتگی به دنیا؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «مَن لَهِجَ قَلبُهُ بِحُبِّ الدُّنیَا التاطَ قَلبُهُ مِنهَا بِثَلاَثٍ: هَمٍَ لاَیُغِبُّهُ وَ حِرصٍ لاَیَترُکُهُ وَ أَمَلٍ لاَیُدرِکُهُ: آن که دل به دنیا باخته باشد، سه بلا بر او وارد شود: اندوه، حرص دایم و آرزویی که هرگز بدان نرسد» (همان/ ح ۲۲۸).

ـ جهل به آخرت؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن کَانَتِ الآخِرَهُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَهَ اُمنِیَّتِهِ: هر که همّ و غم او آخرت باشد، به نهایت آرزویش از خوبیها می‌رسد» (تمیمی آمدی، ۱۳۸۴؛ ح ۸۹۰۲).

ـ آخرت‌گریزی؛ در آیه ۹۴ از سوره بقره آمده است:﴿قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَهُ عِندَ اللّهِ خَالِصَهً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: بگو: اگر آن (چنان‌که مدّعى هستید،) سراى دیگر در نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید، اگر راست مى‏گویید﴾.

ـ ظنّ به دوستی خدا؛ در آیه ۶ از سوره جمعه آمده است: ﴿قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: بگو: اى یهودیان! اگر گمان مى‏کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید (تا به لقاى محبوبتان برسید)!﴾.

ـ وحشت از سختیها؛ در آیه۲۷ـ۲۶ از سوره فرقان آمده است: ﴿الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا * وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً: حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است؛ و آن روز، روز سختى براى کافران خواهد بود! * و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‏گزد و مى‏گوید: «اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم!﴾.

ـ ظاهربینی؛ در آیه ۷۹ از سوره قصص آمده است: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاهَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ: پس (روزى قارون) با تمام زینت خویش در برابر قوم خود ظاهر شد. آنها که خواهان زندگى دنیا بودند، گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است، ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره‌ای عظیم دارد!﴾.

ـ رویارویی بانتیجه عمل خود؛ در آیه۲۷ـ۲۵ از سوره حاقّه آمده است: ﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیهْ * یَا لَیْتَهَا کَانَتِ الْقَاضِیَهَامّا کسى که نامه اعمال او را به دست چپش بدهند، مى‏گوید: اى کاش هرگز نامه اعمال مرا را به من نمى‏دادند، * و نمى‏دانستم حساب من چیست! * اى کاش مرگم فرا مى‏رسید!﴾.

۵ـ نتایج و ثمرات آرزوی مذموم

آرزوی مذموم نتایج و ثمرات گوناگونی به شرح ذیل دارد:

ـ کوردلی؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ الأَمَانِیُ تُعمَی أَعیُنَ البَصَائِرَ: آرزوها چشم دیدن را کور می‌کند» (نهج‌البلاغه/ ح ۲۶۷).

ـ کم‌خِرَدی و غفلت؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ إِعلَمُوا أَنَّ الأَمَلَ یُسهَی العَقلَ وَ یُنسَی الذِّکرَ: بدانید که آرزو خِرَد را به راه خطا می‌کشد و یاد را به فراموشی بدل می‌سازد» (همان/ خ ۱۸۶).

ـ فراموشی آخرت ؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسَی الآخِرَهَ: و آرزوی دراز آخرت را به فراموشی می‌سپارد» (همان/ خ ۴۲).

ـ بدکاری و گناهکاری؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن أَطَالَ الأَمَلَ أَسَاءَ العَمَلَ: هر که گرفتار آرزوی دراز شود، کارش بد می‌شود» (همان/ ح ۳۶).

ـ قساوت قلب؛ رسول اللّه (ص) می‌فرماید: «کُونُوا مِنَ اللّهِ عَلی حَذَرٍ فَمَن کَانَ یَأمُلُ أَن یَعِیشَ غَداً یَأمُلُ أَن یَعِیشَ أبَداً وَ مَن کَانَ یَأمُلُ أَن یَعِیشَ غَداً یَقسُو قَلبُهُ وَ یَرغَبُ فِی الدُّنیَا وَ یَزهَدُ فِیمَا لَدَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: از خداوند برحذر باشید؛ زیرا کسی که آرزو دارد، فردا زنده بماند، آرزوی زندگی همیشگی را دارد و کسی که آرزوی زندگی فردا را داشته باشد، دلش سخت می‌شود و به دنیا راغب می‌گردد و به آنچه نزد پروردگارش عزّ و جلّ است، بی‌رغبت می‌شود» (محمّدی ری‌شهری، ۱۳۷۹، ج ۱: ۱۹۰).

ـ زندگی پررنج؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَنِ استَعانَ بِالأَمَانِیِّ أفلَسَ: هر که از رؤیاها کمک جوید، بی‌چیز می‌شود» (تمیمی آمدی، ۱۳۸۴، ج ۱: ۱۱۲).

ـ زندگی ذلّت‌بار؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «مَن تَبِعَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَاؤُهُ: هر که دنبال آرزوها و رؤیاهایش برود، رنجش بسیار می‌شود» (همان: ۱۱۲).

ـ محرومیّت از رحمت خدا و نعمت‌ها در آیه ۱۴ـ۱۳ از سوره حدید آمده است: ﴿یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَهُ وَ ظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَى وَلَکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ: روزى که مردان و زنان منافق به مؤمنان مى‏گویند: نظرى به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوى برگیریم! به آنها گفته مى‏شود: به پشت سر خود بازگردید و کسب نور کنید! در این هنگام دیوارى میان آنها زده مى‏شود که درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب! * آنها را صدا مى‏زنند: مگر ما با شما نبودیم؟! مى‏گویند: آرى، ولى شما خود را به هلاکت افکندید و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید و (در همه چیز) شکّ و تردید داشتید و آرزوهاى دور و دراز شما را فریب داد تا فرمان خدا فرا رسید و شیطان فریبکار شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد!﴾.

ـ کفران نعمت؛ امام علی(ع) می‌فرماید: «تَجَنَّبُوا المُنَی فَإِنَّهَا تَذهَبُ بِبَهجَهِ نِعَمِ اللّه عِندَکُم و تُلزِمُ استِصغَارَها لَدَیکُم و عَلَی قِلَّهِ الشُّکرِ مِنکُم: از آرزوها [و توقّعات] دوری کنید که آرزوها، شکوه نعمت‌های خداوند به شما را از بین می‌برند و آنها را در نظرتان کوچک می‌نمایند و به ناسپاسی از آنها می‌کشانند» (تمیمی آمدی، ۱۳۸۴، ج ۱: ۱۱۰).

ـ تلف شدن امکانات؛حضرت علی (ع) می‌فرماید: «ثَمَرَهُ الأَمَلِ فَسادُ العَمَلِ: ثمره آرزو تباه شدن عمل است» (همان: ۱۰۷).

ـ منع ایمان؛ در قرآن کریم می‌خوانیم:﴿رُّبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ کَانُواْ مُسْلِمِینَ * ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ:کافران (هنگامى که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو مى‏کنند که اى کاش مسلمان بودند! * بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى بزودى خواهند فهمید!﴾ (الحجر/۳ـ۲).

ـ موعظه‌ناپذیری؛ در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى بزودى خواهند فهمید!﴾ (همان/۳).

بر آرزوهای مطلوب نیز آثاری مترتّب است. امید و آرزو نسبت به آینده نیروی محرّک انسان برای تلاش‌هاست و اگر چراغ پُرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع، روح او می‌میرد و نشاط زندگی از او رخت برمی‌بندد و انسان را به موجودی سُست و بی‌هدف و بی‌تلاش مبدّل می‌کند.

۶ـ درمان آرزوی مذموم

در تعالیم اسلامی درباره درمان آرزو مذموم دستورهایی وارد شده‌ است؛ از جمله اینکه درباره چند چیز اندیشه شود:

ـ اندیشه درباره خود و نقص ذاتی بشر. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «مِسکینٌ ابنُ آدَمَ مَکتومُ الأَجَلِ مَکنونُ العِلَلِ مَحفُوظُ العَمَلِ تُؤلِمُهُ البَقَّهُ وتَقتُلُهُ الشَّرقَهُ وتُنتِنُهُ العَرقَهُ: بینوا آدمیزاد! اَجَل او پوشیده است. بیماری‌هایش نهان [و در کمین] است. کردارش نگهداری می‌شود. پشّه‌ای او را رنجه می‌سازد و جرعه‌ای گلوگیر او را می‌کشد. و عَرَق گندیده‌اش می‌کند» (نهج‌البلاغه/ ح ۴۱۹).

ـ اندیشه درباره بی‌اعتباری دنیا؛ امام صادق (ع) فرمودند: «نمونه دنیا چونان آب شور دریا است. هر آنچه تشنه از آن بنوشد، به تشنگی او بیفزاید تا او را بکشد» (کلینی، ۱۳۹۰، ج ۴: ۲۹۷).

ـ اندیشه درباره اینکه این جهان محلّ زاداندوزی برای آخرت است. حضرت امام علی (ع) فرمودند: «إنَّ الدُّنیَا لَم تُخلَق لَکُم دارَ مُقَامٍ وَ لاَ مَحَلَّ قَرَارٍ وَ إنَّمَا جُعِلَت لَکُم مَجَازاً لِتَزَوَّدُوا مِنهَا الأَعمَالَ الصَّالِحَهَ لِدَارِ القَرَارِ فَکُونُوا مِنهَا عَلَی أوفَازٍ وَ لاَ تَخدَعَنَّکُم مِنهَا العَاجِلَهُ وَ لاَ تَغُرَّنَّکُم فِیهَا الفِتنَهُ: دنیا آفریده نشده که برای شما سرای ماندن و جای آسودن باشد، بلکه گذرگاه شما قرار داده شده تا از آن برای سرای استقرارتان توشه اعمال نیک بردارید. پس، در دنیا همواره آماده باشید و زنهار که خوشی‌های زودگذر آن، شما را نفریبد و فریبندگی‌هایش شما را گول نزند» (تمیمی آمدی، ۱۳۸۴، ج۱: ۳۸۱).

ـ اندیشه درباره اینکه حرص، راه سعادت نیست. امام علی (ع) می‌فرماید: «اَلحِرصُ مَوقِعٌ فِی کَثیرِ العُیوبِ: حرص انسان را به عیب‌های زیادی مبتلا می‌کند» (همان: ۲۳۱).

ـ اندیشه و مطالعه درباره پیامدهای بسیار شوم آرزوی مذموم (مکارم شیرازی، ۱۳۷۷، ج ۲: ۱۹۶). امام علی (ع) می‌فرمایند: «اِعلَمُوا أنَّ الأَمَلَ یُسهِی العَقلَ وَ یُنسِی الذِّکرَ فَأَکذِبُوا الأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبَهُ مَغرُورٌ: بدانید که آرزو، خِرَد را دچار غفلت می‌سازد و فراموشیِ [مبدأ و مقصد] می‌آورد. پس آرزو را دروغگو دانید که آرزو فریبنده است و آرزومند فریب خورده» (نهج‌البلاغه/ خ۸۶).

گفتیم آرزو عبارت است از خواهش یا چشم‌داشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است، امّا غالباً مردم از آرزوهای خود لذّت می‌برند و با خیال‌بافی وضع مطلوب را در عالم ذهن خود به جای واقع می‌نشانند. گاه تأثیر این آرزوها به اندازه‌ای است که در استدلال‌ها و استنباط‌های شخص نیز تأثیر می‌گذارد؛ یعنی فرد مطلبی را تنها به این دلیل ادّعا می‌کند یا می‌پذیرد که دوست دارد چنین باشد، نه به خاطر اینکه دلیلی بر آن اقامه شده ‌است و نه اینکه واقعاً چنان است. این قِسم آرزواندیشی است. هنگامی که خبر وفات پیامبر اکرم(ص) به برخی رسانده شد. آنان خبر را انکار کردند و حاضر به پذیرش مرگ پیامبر(ص) نشدند و گفتند محمّد(ص) زنده است و نمی‌میرد، امّا بعضی دیگر با استناد به این آیه، ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ و َإِنَّهُم مَّیِّتُونَ: قطعاً تو خواهی مُرد و آنان [نیز] خواهند مُرد﴾ (الزّمر/۳۰) ایشان را متقاعد کردند. در قرآن کریم یکی از بارزترین نمونه‌های آرزواندیشی آیه‌ای است که در آن یهودیان و ترسایان مدّعی شدند که هرگز کسی به بهشت درنیاید، مگر آنکه یهودی یا ترسا باشد. قرآن درباره این ادّعای می‌گوید: ﴿وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلاَّ مَن کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ…: آنها گفتند: هیچ کس جز یهود یا نصارى هرگز داخل بهشت نخواهد شد. این آرزوى آنهاست!﴾ (البقره/۱۱۱).

صریح‌ترین بیان در قرآن در ردّ آرزواندیشی و این گمان باطل که کسی پندارد که چون چیزی را خوش‌دارد، پس محقّق است یا محقّق خواهد شد، آیه ﴿أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى: یا آنچه انسان تمنّا دارد به آن مى‏رسد؟!(النّجم/۲۴) است. قرآن مجید در آیه دیگری به منظور ردّ آرزوی باطل مشرکان درباره پاداش و کیفر می‌فرماید: ﴿لَّیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا: (فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست، هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده مى‏شود و کسى را جز خدا، ولىّ و یاور خود نخواهد یافت﴾ (النّساء/۱۲۳).

نتیجه‌گیری

۱ـ آرزو لازمه ادامه حیات است.

۲ـ آرزو در سایه امامت عقل سازنده می‌شود.

۳ـ برترین آرزو طلب خداوند است و این سیر مورد تأیید خداوند است: ﴿إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُم (محمّد/۷).

۴ـ آرزوهای مورد نکوهش در قرآن و روایات، آرزوهایی است که به دلیل متّصل نبودن به یک هدف متعالی پایانی برای آن متصوّر نیست و آدمی را گرفتار غفلت می‌کند.

۵ـ ابتلای انسان به آرزوهای مذموم ریشه در جهل نسبت به مرگ و آخرت، ظنّ به دوستی با خداوند، رویایی با نتیجه عمل خود و وحشت از سختیها و ظاهربینی او دارد. در این میان، جهل نسبت به مرگ و معاد عامل مؤثّرتری است.

۶ـ آرزوهای مذموم انسان را گریبانگیر آفاتی چون کوردلی و غفلت، آلودگی به گناه، قساوت قلب، فراموشی آخرت و در نهایت، محرومیّت از رحمت خداوند می‌کند. محرومیّت از رحمت خداوند سایر تبعات را به دنبال خواهد داشت.

۷ـ اندیشیدن انسان به نیازمندی‌های واقعی که پوشاننده نقص‌های وجودی اوست و بی‌اعتباری دنیا از راه‌های درمان آرزوهای مذموم است.

دسته بندی:

هیچ نظری وجود ندارد